کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

یک روز بارانی

غروب یک روز بارانی زنگ تلفن شرکت به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت.

آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز سارای کوچکش را به او  

داد.

زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید. ماشین را روشن کرد و

نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد. وقتی از داروخانه

بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله ای که داشت کلید را داخل ماشین جا گذاشته

است.

زن پریشان با تلفن همراهش با خانه تماس گرفت. پرستار به او گفت که حال سارا  

هر لحظه بدتر می شود. او جریان کلید اتومبیل را برای پرستار گفت. پرستار به او

گفت که سعی کند با سنجاق سر در اتومبیل را باز کند. زن سریع سنجاق سرش را

باز کرد، نگاهی به در انداخت و با ناراحتی گفت: ولی من که بلد نیستم از این

استفاده کنم. 

هوا داشت کم کم تاریک می شد و بارش باران شدت گرفته بود. زن با وجود ناامیدی  

زانو زد و گفت: “خدایا کمکم کن". در همین لحظه مردی ژولیده با لباس های کهنه

به سویش آمد. زن یک لحظه با دیدن قیافه ی مرد ترسید و با خودش گفت: خدای

بزرگ من از تو کمک خواستم آنوقت این مرد …!

زبان زن از ترس بند آمده بود. مرد به او نزدیک شد و گفت: خانم مشکلی پیش آمده؟  

زن جواب داد: بله دخترم خیلی مریض است و من باید هر چه سریعتر به خانه برسم  

ولی کلید را داخل ماشین جا گذاشته ام و نمی توام در ماشین را باز کنم.  

مرد از او پرسید آیا سنجاق سر همراه دارد؟

زن فوراً سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانیه در اتومبیل را باز  

کرد.  

زن بار دیگر زانو زد و با صدای بلند گفت: “خدایا متشکرم”  

سپس رو به مرد کرد و گفت: آقا متشکرم، شما مرد شریفی هستید.

مرد سرش را برگرداند و گفت: “نه خانم، من مرد شریفی نیستم، من یک دزد

اتومبیل بودم و همین امروز از زندان آزاد شده ام.”  

خدا برای زن یک کمک فرستاده بود، آن هم از نوع حرفه ای! 

زن به پاس جبران مساعدت آن مرد ناشناس آدرس شرکتش را به مرد داد و از او

خواست که فردای آن روز حتماً به دیدنش برود.  

فردای آن روز وقتی مرد ژولیده وارد دفتر رئیس شد، فکرش را هم نمی کرد که

روزی به عنوان راننده ی مخصوص در آن شرکت بزرگ استخدام شود.   

بعدازخواندن این متن شماچه برداشتی کردید؟

نظرات 18 + ارسال نظر
سمیرا 1389/07/12 ساعت 21:22

به نظر خودم :
1-هیچ وقت از روی ظاهر کسی دربارش تصمیم گیری نکنیم
2-هیچ کدوم از کارهای خدابی حکمت نیستند
3-جزای عمل خوب همیشه خوبیه
4-همیشه درهای رحمت خدا برای توبه کنندکان بازه
5-نظر شما چیه؟

م 1389/07/12 ساعت 22:19

به به درسته
آفرین

:) 1389/07/13 ساعت 12:34

نظر ما هم همینه خیلی خوب گفتی

سمیرا:ممنونم

دموزین 1389/07/13 ساعت 13:41

دیگه خودتون همه رو گفتین اما تاکید روی اولی خیلی باید بیشتر باشه:
هیچ وقت از روی ظاهر کسی درباره ش قضاوت نکنیم٬چه خوب٬چه بد...
ممنون٬خیلی قشنگ بود.

سمیرا:ممنونم

سامان 1389/07/13 ساعت 20:51

اما دنیا همیشه به این خوبی نیست...... گرچه مطلب جالبی بود.

سمیرا:ممنونم درسته یه ذره بیشتر تشریح می کردین بهتربود

مریم 1389/07/14 ساعت 16:15

خوب گفتی...
نظر منم همینا بود...

سمیرا:ممنونمیه چندتاهم شما اضافه می کردین بدنبود

ستاره 1389/07/14 ساعت 23:42

درسته که نباید از ظاهر ادما قضاوت کرد قبول
ولی نباید به هر کسی هم اعتماد کرد.اگه یه بلایی سرش میومد چی؟ درسته که در توبه بازه ولی کسی که یه بار یه خلافی بکنه بازم میتونه و ترسی نداره پس با انطور ادما باید با احتیاط بیشتری برخورد کرد نه به همین سادگی!!

سمیرا:گاهی وقتا ادما تویه موقعیت هایی قرارمی گیرن که فرصت فکرکردن روندارن امیرالمومنین به ماللک فرمودند:ای مالکاگرشب هنگام کسی رو در حال گناه دیدی فردا به ان چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشدوتوندیدی!!!!

:) 1389/07/15 ساعت 17:21

...سپس رو به مرد کرد و گفت : آقا شما مرد شریفی هستید. مرد سرش را برگرداندو گفت: نه خانم من مرد شریفی نیستم من یک دزد اتومبیل بودم و همین امروز از زندان آزاد شدم .و الانم میخوام تورو با ماشینت بدزدم یوهاهاهاهاها و اینگونه شد که کودک که اصلا مریض نبود و می خواست برای تولد مادرش با کمک پرستار بی خودش اورا سورپرایز کند! دیگر مادرش را ندید. بعد از خواندن این متن چه برداشتی کردید؟!

سمیرا:

[ بدون نام ] 1389/07/15 ساعت 17:33

مسخره!!!!!!!!!!!!که چی حالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سمیرا:لطفاتوهین نکنید

:) 1389/07/15 ساعت 17:54

بی خیال

دموزین 1389/07/15 ساعت 23:05

میشه یکی به من بگه به چه مناسبت کارشناسی ناپیوسته های مهر۸۸ باید روز حذف و اضافه شون با ورودی های ۸۵ باشه؟!؟!؟
بعد بازم میشه یکی به من بگه که برای چی هم انتخاب واحد و هم حذف و اضافه باید به ترتیب سال ورود باشه و هر چی ورودی جدید تر بشی بدبخت تری و "تفاله ها" نصیبت میشه؟!
بعد که اینارو جواب دادین میشه یکی بهم بگه که وقتی حذف و اضافه هم اینترنتیه و یهو این همه جمعیت میریزن تو سایت و انقدر شلوغ میشه که بالا نمیاد عملا بود و نبودش چه فرقی می کنه؟!
به عنوان آخرین سوال میشه یکی به من بگه که چرا یه درسی که "طبق چارت" من باید بردارم توسط سال بالایی های عزیز (!) پر میشه و من می مونم آواره؟!
@ : )':

ستاره 1389/07/15 ساعت 23:28

۱.از مدیر گروه بپرس شاید بهت بگه!و احتمالا زمان کم اوردند مجبور شدند یکی کنند تو یه روز
۲.این روال همیشه بوده و همیشه ورودی های جدید اخر بودند اانشالله ترمتون که بالاتر رفت این مشکل کمرنگ تر میشه ولی نگران نباشید هر ورودی که باشید و با هر تعداد واحدی بالاخره فارغ التحصیل میشید .خیلی عجله نکنید
لفظ تفاله هم اصلا مناسب یه دانشجوی حسابداری نیست.و ترم بالایی ها هم مثل شما این مصیبت رو داشتند .
اگرم نگران روزهای زیادی هستید که میرید دانشگاه بازم نگران نباشید میگذره همه مثل شما هستند تازه اینجا یادی از اقایون دماوند میکنیم که جدا ۱ روزش هم سخته که برن .
این هم یه مدله میتونید مدل انتخاب واحد دانشگاه های دیگه رو هم ببینید من دیدم هر کدوم یه ایرادی دارند.
۳.گفتند که حذف و اضافه اینترنتیه ولی احتمالا سیستم مثل روزهای قبل مشکل پیدا میکنه و مجبور میشید دستی انجام بدید اگرم احیانا به مشکل حادی خوردید و درسی رو حتماباید بردارید یا حذف کنید با مراجعه به مدیر گروه شاید مشکلتون حل شه.
۴.اگه درسی که طبق چارت میخواهید بردارید درس تخصصی باشد یا پیشنیاز درسی در ترم بعد باشه که اگه برندارید به مشکل بر میخورید اموزش حتما بهتون میده ولی اگه نه اشکالی نداره که درس ترمی دیگه رو بردارید همه همینکارو میکنند

و در اخر پیشنهاد میکنم هر مشکلی داشتید به مدیر گروه مراجعه کنید و خیلی هم سخت نگیرید اینا همش خاطره میشه و روزی که میخواهید فارغ التحصیل شید یادش میکنید.تموم میشه پس سعی کنید ازش لذت ببرید .

:) 1389/07/16 ساعت 00:13

آقای محمدی بالاخره از سفر برگشته در مورد آخرین سوالت برو پیشش

m.n 1389/07/16 ساعت 01:40

برید بابا دلتون خوشه!!!!!!!!!!با این مدیر گروه های افتضاح به هیچ جا نمیرسیم.اه اه.فقط ادعاشون میشه خاک بر سرشون...........البته ببخشیدا.............

سامان 1389/07/16 ساعت 03:59

ببین چه غوغایی راه انداختند.درستونو بخونید تموم بشه بره دیگه.

دموزین 1389/07/16 ساعت 08:42

اتفاقا چون می خوام درسمو بخونم تموم بشه بره دیگه (!)میگم!!!!!!
ستاره خانوم ممنون از جواباتون.

پدر بزرگ 1389/07/16 ساعت 10:17

ای فرزندم بسیار کار زشتی کردی که بی احترامی کردی !
مدیران گروه حسابداری هم انسانهای شریفی هستند و هم توانایی لازم برای مدیریت گروه رو دارند ! هر چند که بنده خودم معمولا باهاشون مشکل داشتم و دارم! ولی خوب ! چه میشه کرد ! مشکلات زیادی وجود داره که به راحتی قابل حل نیستند!

م 1389/07/16 ساعت 14:30

بابا تهران که خوبه برای هر درس 1000تا کلاس ارائه میدن
برایه دماوند یه درس ارائه میدن اونم تو یه روز خاصه خودشونه
شما باز ترم بالائی میشید خوب میشه انتخاب واحدتون
ما ترم دهم میشیم باز مشکل داریم
من ترم آخرم بودم 5شنبه ها 18 واحد داشتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد